شیداشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

دخترم شیدا عشق مامان و بابا

شیدا کوچولو 8 ماهه و جشن دندونی

سلام مامانی ماهگرد 8 ماهگیت رو همراه با جشن دندونیت مصادف با شب نیمه شعبان گرفتیم در تاریخ 93.3.22 جشن خیلی خوش گذشت و همه چیز خوب بود فقط شما خیلی خسته شدی و چون از شلوغی خوشت نمیاد غریبی هم میکردی و بغل هیچ کس جز من نمیرفتی تا مامان یکم به کارا برسه همگی زحمت کشیده بودن و برات کادو آورده بودن دستشونم درد نکنه لباستم مامان مهری دوخته بود و منم تزیینات و تلشو انجام دادم  آش گندمت خیلی خیلی خوشمزه شده بود ...کیک مرغم درست کردیم ...کارای تم و تزیینم با منو بابات بود قربونت برم انشالله همه دندونات ردیف و خوشگل در بیاد و خیلی اذیت نشی...میبوسمت دخترکم اینم از عکسا         &nb...
3 تير 1393

َشیدا کوچولو 7 ماهه

دختر ناز مامان شیدا جون ماهگرد هفت ماهگیتم متاسفانه با شیطونی شما گذشت.من موندم آخه تو یه صدم ثانیه تو چطوری اینکارو کردی و دست نازنینتو به شمعای روشن زدی!!! خوشبختانه سریع پماد زدیم و خوب شدی ولی خیلی دل مامانی برات سوخت گلکم.اینم عکس 7 ماهگی شیدا جون ...
3 تير 1393

شیدا کوچولو 6 ماهه

دخترکم 6 ماهگیت رو تو خونه خودمون گرفتیم و خیلی خوب بود.به جز یه اتفاق بد که افتاد و شم از رو مبل افتادی و سرت خورد به میز...خداروشکر زود خوب شد ولی خیلی گریه کردی و ما خیلی ترسیدیم و هول کردیم همیشه دفعه اول این چیزا خیلی سخته اینم گل دخترم تو سن 6 ماهگی ...
2 تير 1393

سلامی از نوع تابستان

سلام دخترکم منو ببخش که خیلی خیلی دیر به دیر میام تا وبلاگت رو آپ کنم تقریبا یه بار بعد از عید تونستم بیام.خیلی درگیر دانشگاه و مخصوصا خودت بودم.این مدت خیلی اتفاقا افتاده شما غذاخور شدی و همش باید غذاهای جور واجور برات بپزم شما هم ناز کنی آیا بخوری آیا نخوری...البته اکثرا میخوری مخصوصا سوپ ماهیچه رو خیلی دوست داری اونم با ماست! سینه خیز خیلی خوب میری ... تو روروئک تقریبا بدوبدو میکنی.....بابا ، مامان ، دد و آبه رو قشنگ میشناسی وقتی میگیم شیدا کو؟..نگاه میکنی به عکسای روی دیوار وقتی میگیم ساعت کو؟...به ساعت نگاه میکنی و دوست داری برات بگم تیک تاکه ساعته و غش غش بخندی قربونت برم من که انقدر شیرین شدی و این روزا مثل برق و باد...
2 تير 1393
1